skip to Main Content

تشخيص افسردگى

ما همگی در زندگی بالا و پایین می رویم. ناراحتی، واکنش طبیعی در برابر مشکلات زندگی است. خیلی از افراد از کلمه افسردگی برای توضیح احساسات غم یا ناراحتی شان استفاده می کنند. این در حالی است که افسردگی با ناراحتی بسیار متفاوت است.
بعضی از مردم افسردگی را زندگی کردن در یک سوراخ تاریک توصیف می کنند این در حالی است که برخی دیگر احساس ناراحتی و غم ندارند بلکه احساس پوچی و عدم وجود زندگی و احساس خالی بودن می کنند. نشانه ها هرچه باشد افسردگی با ناراحتی طبیعی فرق دارد. افسردگی زندگی هر روزه شما را پر می کند. کار شما را منحل می کند، درس خواندن و خوراک شما را دچار مشکل می کند. احساس نداشتن پشتوانه، ناامیدی و احساس بی ارزشی و … را در شما ایجاد می کند.
علائم و نشانه های افسردگی
افسردگی از فردی به فرد دیگر فرق می کند اما یک سری علائم و نشانه های متداول وجود دارد. خیلی مهم است که بدانید این نشانه ها می توانند به جزئی از قانون زندگی شما تبدیل شوند. اما وقتی که نشانه های بیشتری را داشته باشید آنها قوی تر می شوند و دوام بیشتری پیدا می کنند و ان زمان است که شما مجبورید با افسردگی دست و پنجه نرم کنید. زمانیکه این نشانه ها خرد کننده و غیر قابل تحمل می شوند شما به کمک احتیاج دارید.
* احساس عدم داشتن پشتوانه و نا امیدی
احساس کنید که هیچ چیزی بهتر نمی شود و هیچ راهی برای بهبود شرایط کنونی وجود ندارد.
*تمایل خود را برای فعالیت های روزانه از دست بدهید.
به تفریحات، فعالیت های اجتماعی یا لذت جنسی علاقه ای نداشته باشید و توانایی خود را برای لذت بردن و حس نشاط داشتن از دست بدهید.
* ازدیاد و یا کمبود اشتها و یا تغییرات وزنی
اضافه یا کم کردن وزن یا تغییرات 5 درصدی وزن بدن در طول یک ماه
*از دست دادن انرژی
احساس خستگی، تنبلی و سستی و از دست دادن قوای جسمی و احساس سنگینی بدن حس اینکه کوچکترین کارها هم احتیاج به زمان زیادی برای انجام دادن دارند.
*حس نفرت از خود
احساس نفرت بیش از حد از خود یا احساس گناره کردن. شما به شدت خود را برای انجام دادن اشتباهات یا خطاها تنبیه کنید.
*دردهای بی دلیل
افزایش دردهای فیزیکی مثل سر درد، درد پشت، دردهای ماهیچه ای و درد های شکمی
عوامل افسردگی:
تروما
تجربه‌ی تروما یا ضربه‌ی روحی در سنین پایین می‌تواند منجر به تغییرات درازمدت در نوع واکنش مغز نسبت به ترس و استرس شود. به دلیل این تغییرات مغزی، احتمال بروز افسردگی در افرادی که سابقه‌ی ترومای دوران کودکی دارند، بیشتر است.
ژنتیک
در برخی موارد، اختلالات خُلقی و افکار خودکشی‌گرایانه‌ ممکن است زمینه‌ی ژنتیکی داشته باشند، اما ژنتیک فقط یکی از عوامل افزایش‌دهنده‌ی خطر ابتلا به افسردگی است. ۱۰۰درصدِ ژن‌های دوقلوهای همسان با یکدیگر تشابه دارند، در حالی‌که فقط ۳۰درصد احتمال می‌رود هر دو نفرشان به افسردگی مبتلا شوند. علائم افسردگی در افرادی که زمینه‌‌ی ژنتیکی دارند، معمولا در سنین پایین‌تر ظاهر می‌شود. ناگفته نماند که علاوه بر عامل ژنتیک، عوامل دیگری نیز مانند شرایط و اتفاقات زندگی در ابتلای این افراد به افسردگی مؤثر هستند.
شرایط زندگی
وضعیت تأهل، موقعیت مالی و مکان زندگی از جمله عوامل تأثیرگذار در بروز افسردگی هستند. اما این فرضیه نیز همواره مطرح است که شاید بتوان برعکس، افسردگی را عامل بروز شرایط نامساعد زندگی دانست. مثلا شیوع افسردگی در افراد بی‌خانمان بیشتر است، اما در برخی موارد نیز احتمال می‌رود که خودِ افسردگی عامل آوارگی این افراد بوده باشد.
ساختار مغز
مطالعه‌ی تصاویر مغزی حاکی از کاهش فعالیت لوب پیشانی مغز در مبتلایان به افسردگی است. همچنین گفته می‌شود الگوهای مغزی این افراد هنگام خواب متفاوت است. افسردگی در طرز پاسخگویی غده‌ی هیپوفیز و هیپوتالاموس نسبت به تحریکات هورمونی نیز تغییر ایجاد می‌کند.
سایر شرایط پزشکی
احتمال ابتلا به افسردگی در افرادی که سابقه‌ی ابتلا به اختلالات خواب، درد مزمن، اضطراب یا اختلال کم‌توجهی‌-بیش‌فعالی (ADHD) دارند، بیشتر است.
مواد مخدر
اعتیاد به مواد مخدر احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش می‌دهد.

 

Rate this post

This Post Has 0 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top