skip to Main Content

ویژگی های بالینیویژگی های بالینی اختلالات هویت جنسی

کودکان

طبق DSM-IV-TR خصوصیت اساسی اختلال هویت جنسی وجود ناراحتی شدید و مستمر در کودک در مورد جنس معیین شده خود و میل شدشد یا اصرار بر متعلق بودن به جنس مقابل است.

در منتهی الیه طیف اختلالات هویت جننسی کودکان پسر هایی قرار دارند که طبق معیار های فرهنگ خود دخترانه تر از هر دختری هستند و دختر هایی که مرد صفت تر از هر پسری هستند. دختران مبتلا به این اختلال معمولا همنشین های پسر دارند و علاقعه آزمندانه بر ورزش های خشن و بازی های بی نظم و ترتیب نشان می دهند، علاقه ای به عروسک و بازی خانه نشان نمی دهند ( مگر در آن نقش پدر یا فرد مذکر دیگری را به عهده بگیرند) ندرتا دختر مبتلا به این اختلال از ادرار کردن در حالت نشسته امتناع کرده و ادعا می کند که آلت مردانه دارد و یا پیدا خواهد کرد و تمایلی به داشتن پستان و قاعده شدن نشان نمی دهد و قاطعانه اظهار می کند که وقتی بزرگ شد مرد خواهد شد ( نه فقط از نظر نقش) ( کاپلانوسادوک،1927).

پسر های مبتلا به این اختلال با فعالیت های دخترانه اشتغال ذهنی پیدا می کنند. ممکن است تشخیص دهند که لباس دخترانه یا زنانه بپوشند یا اگر لباس زنانه موجود نباشد از سایر مواد چنین لباس هایی بسازند. این پسر ها میل شدیدی برای شرککت در بازی ها و وقت گذرانی های دخترانه دارند. عروسک های ماده اسباب بازی مورد علاقه آنها است و همبازی های مورد علاقه آنها را نیز دختر ها تشکیل می دهند، در بازی خانه چنین پسرانی نقش زن ها را انتخاب می کنند، عدا و اطوار و اعمال آنها طبق معیار های فرهنگی خاص دخترانه طلقی می شود و معمولا چنین پسر هایی در گروه های همتا مورد اذیت و آزار قرار گرفته یا ترد می شوند در حالی که تا سن بلوغ همین جریان در مجمتع دختر ها نیز روی می دهد . پسر های مبتلا به این اختلال ممکن است اظهار کنند که تبدیل به زن خواهند شد ( نه فقط از نظر نقش)، در موارد نادر پسری با این اختلال مدعی می گردد که آلت تناسلی و بیضه های او در حال تغییر شکل است یا از بین خواهد رفت و یا بهتر است که شخص آلت مردانه نداشته باشد. بعضی از کودکان به خاطر تمسخر سایر بچه ها  و فشار مدرسه برای ملبس شدن به لباس کلیشه ای جنس معین شده آنها از رفتن به مدرسه خود داری می کنند. اکثر کودکان مبتلا احساس ناراحتی به دلیل و جود این اختلال را تکذیب می کنند به استثنا این که این وضعیت بین آنها و انتظارات خانواده تعارض به وجود می آورد.( کاپلان و سادوک،1927)

نوجوان ها و بزرگسالان

در نوجوانان و بزرگسالان نیز علائم و نشانه های مشابهی وجود دارد نوجوان ها و افراد بالغ مبتلا به این اختلال آرزوی جنس مقابل بودن را آشکارا ابراز می کنند. فراوان سعی می کنند که به عنوان عضو جنس مقابل پذیرفته شوند و آرزو می کنند که مثل فردی متعلق به جنس مقابل زندگی کنند و مورد مدارا قرار بگیرند. به علاوه سعی می کنند که ویژگی های جنس ممقابل را کسب کنند. ممکن است معتقد باشند که با جنس عوضی متولد شده اند و عبارات مشخصی در این ردیف بیان کنند ” احساس می کنم که زنی هستم که در جسم مردانه گرفتار شده ام” یا برعکس این نوجوانان یا بزرگسالان غالبا در خواسته اقدامات طبی و اعمال جراحی برای تغییر دادن ظاهر جسمی خود دارند. شخص ترانس سکسوال اشتغال ذهنی مستمر با از بین بردن صفات اولیه و ثانوی خود و کسب صفات جنسی جنس مقابل دارد.  میل به ملبس شدن و زندگی کردن به صورت عضوی از جنس مقابل همیشه وجود دارد. ترانس سکسوال های بالغ معمولا از ملبس شدن به لباس جنس منصوب شده اظهار ناراحتی کرده و لباس جنس مقابل را می پوشند. این افراد در فعالییت های مربوط به جنس مقابل در گیر می شوند، دستگاه تناسلی آنها برای خودشان نفرت آور است، این میل ممکن است بر تمام امیال شخص غلبه کند. (کاپلان و سادوک،1927)

سبب شناسی

      عوامل زیست شناختی

چنین اختلال عمیقی از کجا نشات می گیرد ؟ چه نوع روی داد هایی باید دست به دست هم دهند تا این که دختری که از لحاظ جسمی وضعیت عادی دارد احساس کند که واقعا یک پسر است و یا این که پسری احساس نماید که دختر است. ما گمان می کنیم که بخش اعظم هویت جنسی هم به هنجار و هم ترانس سکسوال از یک فرایند هرمونی مفروض ناشی می شود که در جریان ماه های دوم تا چهارم بارداری روی می دهد (سلیگمن،والکر و روزنهان،1389)

ما بحس خود را با ارائه تفصیری مختصر در این مورد آغاز می کنیم که یک جنین چگونه تبدیل به یک جنین مذکر یا مونث بهنجار می شود. جنین به صورت بالاقوه این امکان را دارد که اندام های داخلی هر کدام از این دو جنس را ایجاد نماید تا 8 هفته پس از لقاح هر جنینی از اندام های جنسی ( غده های جنسی) تفکیک ناپذیری بر خوردار است. که می توانند تبدیل به بیضه و یا تخمدان شوند. جنین خود به خود تبدیل به مونث می شود مگر این که مرحله اساسی بعدی یعنی ترشح هرمون مذکر کننده ( آندروژن ها) روی دهد . هنگامی که این هرمون  ها ترشح می شوند اندام های داخلی مذکر هم رشد می کنند و اندام های بیرونی مذکر نیز شکل می گیرد، تمام این مراحل تقریبا در پایان 3 ماهه نخست بار داری روی می دهد.

سطح هرمون های مذکر کننده در این مرحله نه تنها اندام های جنسی بلکه هویت جنسی را نیز تعیین می کند. هرمون های مذکر کننده، هویت جنسی مردانه را اایجاد می کند و چنان چه میزان این هرمون ها نا کافی باشد هویت جنسی زنانه شکل می گیرد. بنا براین بر طبق این نظریه هویت جنسی در جنین وجود دارد.

در این نظریه میزان زیادی از هرمون های مذکر کننده، در جنینی که به لحاظ کروموزومی مذکر (XY) است، هم باعث شکل گیری اندام های جنسی مردانه و هم هویت جنسی مردانه می شود، اما هویت جنسی زنانه-ترانس سکسوال مرد به زن- می گردد. و برعکس، در جنینی که به لحاظ کروموزومی مونث (XX) است، ترشح ناکافی هرمون های مردانه باعث شکل گیری اندام های جنسی زنانه و هویت جنسی مونث می گردد، اما چنان چه ترشح هرمونهای مذکر کننده زیاد باشد اندام های جنسی مونث کننده شکل می گیرد اما هویت جنسی مردانه ایجاد می شود. ترانس سکسوال زن به مرد (سلیگمن،والکر و روزنهان،1389)

 

 

      عوامل روانی- اجتماعی

کودکان هماهنگ با جنسی که با آن پرورش می یابند،هویت جنسی پیدا می کند. از پسر ها انتظار نمی رود که دختر صفت بار آیند و از دختر ها انتظار پسر واری نمی رود. بازی های پسرانه ( مثل دزد و داروغه) و بازی های دخترانه ( مثل عروسک و خانه عروسکی) وجود دارد. این نقش ها آموخته می شود هر چند برخی از محققین معتقدند که بعضی از پسر ها مزاجا ضریف و حساس هستند و بعضی از دختر ها پرخاش گر تر و پر انرژی تر، صفاتی که به طور کلیشه ای در فرهنگ ها به ترتیب به زنانه گی و مردانگی تعبیر می شود. فروید معتقد بود که مسائل هویت جنسی از تعارض هایی که کودک در مثلث ادیپال تجربه می کند ناشی می گردد. این تعارض ها را رخداد های طبیعی خانواده و تخیلات کودک تقویت می کند. هر چیزی که در محبت طفل نسبت به والد جنس ممقابل و همانند سازی با والد جنس خودی تداخل نماید با رشد طیبعب هویت جنسی او تداخل خواهد نمود. کیفیت رابطه مادر کودک در سال های اولیه زندگی اهمیت فوق العاده ای در برقراری هویت جنسی دارد. ضمن این سالها مادر احساس غرور نسبت به جنس خود را در کودک بیدار می کند کودک به عنوان پسر یا دختری کوچک ارزش داده می شود، مادر خشن و بی ارزش کننده می تواند در رشد هویت جنسی کودک اختلال ایجاد کند در عین حال فرایند جدایی تفرد در جریان است وقتی این مسائل با مشکلات جدایی تفرد همراه گردد نتیجه ممکن است این باشد که از تمایلات جنسی برای باقی ماندن در رابطه استفاده شود، که چنین پدیده ای مشخص خواهد بود با تغییر موضع بین صمیمیت کودکانه و ناشی از درماندگی و فاصله گرفتن خصمانه و بی ارزش کننده. برخی از کودکان با این پیام مواجه می گردند که اگر هویت جنسی، جنس مقابل را بپذیرند مطلوب تر خواهد بود. کودکان آزار دیده و مترود ممکن است طبق این باور رفتار کنند که اگر متعلق به جنس مقابل باشند مدارای بهتری با آنان خواهد شد. مسائل هویت جنسی ممکن اسن در نتیجه مرگ، غیبت طولاانی یا افسردگی مادر نماد که پسر بچه کوچک ممکن است با همانند سازی کامل به او واکنش نشان دهد. یعنی تبدیل به مادر شدن به منظور جایگزینی او پدید آید، نقش پدر در این سال های اولیه حائز اهمیت است. وجود او به طور طبیعی به فرایند جدایی- تفرد کمک می کند. فقدان پدر نماد باقی ماندن مادر و کودک را در پیوندی نزدیک دچار مخاطره می سازد.

برای دختر بچه پدر نمونه شیئ محبوب آتی است، برای پسر بچه پدر الگویی برای همانند سازی مردانه است (کاپلانوسادوک،1927).

Rate this post

This Post Has 0 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top